کیمیای محبت

درین دو هفته که چون گل درین گلستانی گشاده روی تر از راز می فروشان باش

کیمیای محبت

درین دو هفته که چون گل درین گلستانی گشاده روی تر از راز می فروشان باش

سبو

آخر الامر گل کوزه گران خواهی شد

حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی

دلخوشی

سلام بر دوستان

ببخشید منو


دخترم دلخوشی بابات همیشه به گل افشونی لبخند تو بوده

دلواپسی

خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود

به هر درش که بخوانند بیخبر نرود

باده

چه مستی است ندانم که رو به ما آورد

که بود ساقی و این باده از کجا آورد

حال و اکنون

عاقبت منزل ما وادی خاموشان است

حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی

الا یا ایها الساقی

سلام و صد سلام خدمت دوستان جمیعا و قبولی طاعات عزیزان و محبان اهل بیت و ائمه معصومین علیهم السلام


مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم

جرس فریاد میدارد که بربندید محملها

قناعت

گنج زر گر نبود کنج قناعت باقیست

آنکه آن داد به شاهان به گدایان این داد

باد به دست

عنقا شکار کس نشود دام باز چین

کان جا همیشه باد به دست است دام را

محرم راز

بسم الله الرحمن الرحیم


در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز

هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد